دیکشنری
داستان آبیدیک
determinate problem
dɪtɜɹmɪnət pɹɑbləm
فارسی
1
عمومی
::
مسئلهایی كه یك یا چندراه حل معین دارد
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DETER
DETER FROM
DETERDING
DETERGE
DETERGENCY
DETERGENT
DETERGENT DIALYSIS
DETERIORATE
DETERIORATION
DETERIORATIVE
DETERMENT
DETERMINABLE
DETERMINANT
DETERMINANT OF HEALTH
DETERMINATE
DETERMINATE PROBLEM
DETERMINATELY
DETERMINATION
DETERMINATIVE
DETERMINE
DETERMINE THE ROOT OF THE PROBLEM
DETERMINE THE SEED POINT
DETERMINED
DETERMINED APPLYING PARAGRAPH
DETERMINER
DETERMINISM
DETERMINISTIC
DETERMINISTIC CASE
DETERMINISTIC EFFECT
DETERMINISTIC FINITE AUTOMATON
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید